۱۳۹۱ شهریور ۹, پنجشنبه
۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه
گلاریس دیگه کلمات رو با یه بار شنیدن تکرار میکنه با راحتی منظورش رو با حرف و اگه نشد با اشاره و حرکت های دست و سر می رسونه البته پاریس هم سعی میکنه با ترجمه حرف های گلاریس در براوردن نیازهای خواهراش به ما کمک کنه مثلا وقتی گلاریس چند بار پشت سر هم می گه آنای نای که من اصلا منظورش رو نمی فهمم پاریس میگه مامان آناناس میخواد یعنی تمام حرف های گلاریس رو به شبیه ترین چیز ترجمه می کنه و معمولا هم ترجمه اکثر حرف هاش از زبون پاریس یه چیز خوردنی یا خوراکی هست ।
گلاریس حدود سه چهار ماه پیش مهد رو شروع کرد و من هر روز باهاش توی مهد می موندم اما بالاخره قرار شد یه چند ماه دیگه تو خونه بمونه تا یه کم بزرگتر بشه و بالاخره تصمیم نهایی این شد که بعد از هیجده ماهگی مهد رو شروع کنه و الان یه ماهی هست که مهد روشروع کرده و صبح هر دو می رن مهد و من با وجود دودلی و نگرانی که اویل داشتم اما الان دیگه خیالم راحته چون کاملا مشخصه که از محیط مهد لذت می بره و هر چی می گذره اونجا احساس امنیت بیشتری می کنه کلی شعر یاد گرفته که البته چون این شعرها رو قبلا ار پاریس هم شنیده بود خیلی سریع با این شعرها ارتباط برقرار کرده و با حرکت دادن دست و سر و تکرار بعضی قسمت های شعر که ساده تر هست شعرها رو برای ما میخونه البته بیشتر به آهنگ زدن با دهن شبیه هست تا شعر خوندن .
۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سهشنبه
۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه
در حال حاضر گلاریس هشت تا دندون جلو رو به صورت کامل در اورده و بقیه دندون هاش هم نیش زده و همین باعث شده که کلی نااروم باشه چون لثه هاش خیلی می خوارن و مدام من و هر کس دیگه ای رو که بتونه به شدت گاز میگیره نه گاز معمولی ازاون گازهایی که آه از نهاد آدم بلند می شه.
۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه
روز اول عید شاید روز دوم عید بود که گلاریس دستش رو به مبل گرفت و بلند شد و روی پاهاش ایستاد یه دو هفته ای به همین منوال گذشت و بعدش شروع کرد به قدم برداشتن کنار مبل و اولش اروم و با احتیاط اما الان دیگه خیلی سریع قدم برمیداره اما هنوز با کمک مبل و در روز کم کم هم دو بار تعادلش رو از دست می ده و زمین می خوره اما فکر کنم دیگه حداکثر تا یک ماه آینده به طور مستقل راه بره اما پدرش می گه تا سه ماه آینده این اتفاق می افته و دختر کوچولوی ما مستقل راه می ره حالا ببینیم چی پیش می یاد گذشت زمان همه چی رو معلوم میکنه .
۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه
۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه
گلاریس تا زمانی که کاملا یاد بگیره که غذا رو غورت بده به حالت نیمه خوابیده بهش غذا می دم بعد که یاد گرفت همه غذا رو غورت بده دیگه می زارمش روی صندلی و به حالت نشسته بهش غذا خواهم داد یعنی همون ترتیبی که پاریس غذا خوردن رو شروع کرد اما این حالت نیمه خوابیده یه مضراتی هم داره و اون اینکه بچه مدام وسط غذا خوردن به روی سینه برمی گرده و سینه خیز حرکت می کنه و می ره و من می مونم تک تنها .
دیروز که پاریس شاهد غذا خوردن گلاریس بود و دید که گلاریس دهنش رو باز نمی کنه مثلا برای کمک به من مثل هنگامی که به گلاریس میخواهیم دارو بدیم و دهنش رو با دست هامون باز نگه می داریم با دستهاش به زور دهن گلاریس رو محکم کشیده بود و باز نگه داشته بود و به من گفت مامان بهش بده وای مردم از خنده و با خواهش و حرافی از اینکار منصرفش کردم .
من وقتی می خوام پستونک گلاریس رو بزارم دهنش اگه بیرون از خونه باشم و به آب دسترسی نداشته باشم اول پستونک رو می زارم دهن خودم بعد می زارم دهن گلاریس و پاریس هم به تبعیت از من حتی اگه پستونک رو شسته باشم و یا تو دهن خودم هم کرده باشم و بدم دست پاریس که تو دهن خواهرش بزاره حتما با دهن خودش هم یه بار پستونک گلاریس رو ضدعفونی می کنه و بعد می زاره دهن گلاریس و این مساله پستونک فقط یه مثال بود که زدم یعنی هر کاری که ما در مورد گلاریس انجام می دیم اون هم وظیفه خودش می دونه و اون کارو حتما انجام میده حتی به قیمت گریه انداختن گلاریس ।
از پیشرفت های اخیر پاریس بعد از تولد گلاریس خوردن گه گاه پستونک و به تازگی هم استفاده از روروک است و اخرین مورد هم خوردن سرلاک بعد از شروع غذای کمکی برای گلاریس هست و خلاصه که هر دم از این باغ بری می رسد.
۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه
۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه
پاریس هر روز بزرگتر و مستقل تر می شه و به طبع این رشد میخواد همه کارها شو خودش انجام بده و برای اکثر کارها دلش میخواد نظرو خواست خودش اعمال بشه و اینه که کار مارو یه جورایی هم راحت کرده و هم سخت .تحت هیچ شرایطی نمی شه گولش زد و اصلا به وعده وعیدهای ما توجهی نداره و کاملا طبق سلیقه خودش رفتار می کنه و این خیلی دردناکه که بچه ای رو به هیچ طریقی نتونی گول بزنی یا تطمیع کنی آدم واقعا احساس ناتوانی می کنه احساسی که من یا پدرش در طول روز باهاش بارها مواجه می شیم و چاره ای هم براش نمی تونم پیدا کنیم .
توی صحبت کردن دیگه کامل شده و کامل و شیوا کلمه ها رو تکرار می کنه اما تنها مشکلش اینکه که افعال رو جابه جا صرف می کنه یعنی همون فعلی رو که من به عنوان دوم شخص برای خودش به کار می برم برای خودش استفاده میکنه مثلا می گم پاریس آب میخوری؟ اونم در جواب میگه آب میخوری وقتی غذاش رو خورد می گه سیر شدی .البته بعضی مواقع هم شکل صحیح افعال رو استفاده میکنه چند روز پیش که خیلی گرسنه بود من براش غذا کشیده بودم و به جای اینکه بگم این غذای پسرمه خودش به خودش می گفت غذای پسرمه. .
اما گلاریس خانم هم مسایل مربوط به خودش رو داره خیلی وقته که شروع کرده که روی شکم برمی گرده و کمی هم تو این حالت حرکت میکنه دختر خوش اخلاقیه اکثرا خنده به لب داره از حرکات پاریس و بازی کردن های اون شاد میشه و قهقه می زنه همه نگاهش به دنبال پاریس هست و با چشم پاریس رو دنبال میکنه و از دیدن پاریس شاد می شه البته پاریس هم خیلی جلب توجهش رو میکنه و جلواش حرکات نمایشی اجرا میکنه و گاهی اوقات هم می ره روی میز ناهار خوری و از اون بالا با گلاریس بلند بلند صحبت میکنه و انگار داره برای گلاریس سخنرانی می کنه و دستهاش رو هم هنگام صحبت کردن تکون می ده و این باعث جلب توجه بیشتر گلاریس می شه .
شب ها وقتی گلاریس بی خوابی می زنه به سرش شروع میکنه به آواز خوندن و من هی سعی میکنم پسونک رو تو دهنش نگه دارم اما تلاشم بیهوده است و این یکی هم کار خودش رو می کنه و ساز خودش رو می زنه .
به تازگی تصمیم گرفتیم که روروک پاریس رو از انباری بیاریم بیرون و برای گلاریس استفاده کنیم اما تا حالا که نشده خیلی توش بشینه چون پاریس به خواهرش مجال استفاده از روروک رو نمی ده و خودش مدام توش می شینه و چون پاهاش بلنده روروک رو مثل یه دامن بلند تو دستش می گیره و باهاش راه می ره.
.
۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه
۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه
۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه
اما رابطه پاریس با خواهرش خیلی مراقبت نیاز داره و انرژی زیادی رو از ما می گیره پاریس به تقلید از من و باباش تا صدای گریه گلاریس رو می شنوه با تکرار جونم جونم به سمت تخت بچه می ره از تخت کنار تخت گلاریس می ره بالا تا راحت تر دستش به بچه برسه و خواهرش رو ناز می کنه یا پسونک دهنش می زاره و آرومش می کنه بعد هم اگه شد و مجالی بود چند تا با دست توی سر یا صورت گلاریس می زنه می ره دنبال کارش و از این جا می شه فهمید که معنی کلمه جونم جونم رو خیلی نمی فهمه . دیروز که من هم به دلیل مساله ای داشتم گریه میکردم وسط گریه از صدای جونم جونم پاریس خنده ام گرفت و گریه رو نیمه کاره رها کردم و رفتم بغلش کردم و حسابی تو بغلم فشارش دادم و بوسش کردم.
۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه
۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه
ما از اول سپتامبر تا امروز اينترنتمون قطع بود امروز ديگه اينترنت داريم و خيلي ذوق زده هستيم اما با وجود دو تا بچه اصلا وقت نشستن پاي نت رو ندارم اما تنها كسي كه هميشه وقت استفاده از نت رو داره آقا پاريس هست كه از ساعتي كه از مهدكودك امده خونه داره تو يوتيوب كليپ هاي مورد علاقه اش رو مي بينه براي ما كه خيلي به نت وابسته هستيم 24 روز دوري از نت خيلي زياد بود جون تنها سرگرمي مون همين دنياي مجازي هست و ديگه اينكه پاريس رو هم مي شه گاهي اوقات با همين وسيله دقايقي آروم كرد و يه جا نشوند .اما اين دوري ازنت هم يه جورايي تو اين روزها با آمدن گلاريس خانم و مشغله زیادی که ما داریم خیلی هم خوب بود من که به شخصه خیلی راضی بودم چون به همه کارهامون رسیدیم و زندگی مون بعد از گذشت دو ماه از به دنیاآمدن گلاریس یه کم فقط یه کم سروسامون گرفته .
اما رابطه پاریس و گلاریس و کنترلش خیلی سخت شده مخصوصا اگه پدر بچه ها خونه نباشه پاریس تمام حواسش به گلاریس هست و از هر فرصتی استفاده می کنه تا خودش رو به بچه نزدیک کنه و باهاش بازی کنه اما بازی اش با بچه جوری هست که حتما گریه اش در می یاد چون تنها بازی یه پسر بچه دو ساله غیر از لنگ و لگد چی می تونه باشه پاریس می خواد با این حرکات گلاریس رو وادار به عکس العمل کنه که اون هم بهش لگد بزنه و اینجوری بازی رو شروع کنه یعنی همون مدلی که با من بازی می کنه اما عکس العمل بچه دو ماهه فقط گریه هست و دیگه اینکه درست مثل صمد پسر ننه آقا هی به گلاریس و من و باباش انگشت می زنه ما که آدم بزرگ هستیم از دردش صدامون در می یاد چه برسه به بچه بی زبون خلاصه که روزهایی رو که سپری می کنیم واقعا طاقت فرساست و من از سرصبح که از خواب بیدار می شم همش منتظر شب هستم اما داشتن دو تا گل مثل دسته گلهای زندگی من واقعا ارزش کشیدن این همه سختی رو داره و الهی خدا تنها این سختی زندگی رو از هیچ بنده ای دریغ نکنه.
۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه
۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه
بوسیدن و بغل کردن گلاریس کار هر روزه پاریس شده تا ما غافل می شیم پاریس میره سراغ تخت گلاریس یا به قول خودش گیلاس و دستش رو از لای نرده های تخت می کنه تو و گلاریس رو ناز میکنه و دونه دونه اجزای بدنش رو اسم می بره روزی هزار بار بینی گوش دست پا و چشم اما به چشم که می رسه میخواد دستش رو فرو کنه توی چشم بچه به همین خاطر باید خیلی مراقب باشیم .
۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه
۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه
۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه
آبجی؟ آبجی ؟
۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه
پاریس تازه گی ها خیلی علاقه به دیدن یکی از برنامه های کودک پیدا کرده این برنامه که اسمش باغ رویایی هست یه کارتون ساخت انگلیسه که به نروژی هم ترجمه شده و مخصوص خردسالانه و توی اون یه سری موجودات فانتزی تو مایه های همون زی گلوی خودمون بازی می کنن که خوشبختانه ما این برنامه رو توی اینترنت پیدا کردیم و براش روزی چند بار می زاریم و به غیر از این برنامه حاضر نیست هیچه برنامه دیگه ای رو نگاه کنه .
یه چیز جالب دیگه ای پاریس از باباش یاد گرفته ارتباط کلمه آهان بخور و حقته هست من و بابای پاریس از این سه تا کلمه برای شوخی استفاده می کنیم و پاریس هم این شوخی رو یاد گرفته و جالبتر اینکه سر جای خودش به موقع استفاه می کنه ومن و باباش رو به خنده می اندازه .
۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سهشنبه
پاریس کلمه های زیادی رو یاد گرفته و به محض شنیدن یه کلمه, سریع اون رو تکرار می کنه وقتی شیر میخواد می گه شیش و من به جای اینکه بهش کلمه درست رو یاد بدم خودم هم عادت کردم می گم شیش. قبلا به همه چیزهای خوردنی می گفت قاقا یا به به اما حالا به همه چیزهای خوراکی می گه پلو و اگه اسم چیزی رو ندونه می گه از اونها و با دست اشاره می کنه .
عاشق شکلات و کاکائو هستش و این دوتا کلمه رو خیلی درست بیان می کنه جوری که هر کسی غیر از من و باباش هم می تونه بفهمه بچه چی می خواد .
یکی از سرگرمی های اخیر پاریس دیدن فیلم های خودش از یوتیوب هستش و یکی از جالبترین فیلم ها که تا حالا فکر کنم هزار بار اونو دیده یه ویدویوی کمتر از سه دقیقه هستش که تو تابستون که حدودا ده یا یازده ماهه بوده توی لگن اش تو بالکن خونه نشسته و آب بازی کرده و باباش که این ویدیو رو ازش می گرفته هی باهاش حرف می زده و بهش می گفته هاپولی حالا از سرصبح که بلند می شه می گه آب بازی بعدش می گه هاپو یعنی همون فیلمی که من توش اب بازی می کنم و بابا می گه هاپولی روبزار من ببینم و از اون جایی که عاشق آب بازی هستش وقتی این ویدیو رو می بینه به قول باباش خودش رو همون جوری تو لگن مشغول آب بازی تصور می کنه واین رو کاملا از چهره اش می شه فهمید و این راه,راه خیلی خوبیه که ما وقتی کار داریم میتونیم پاریس رو برای مدتی با این فیلم سرگرم کنیم, تنها مشکل اینه که این ویدیو خیلی کوتاهه و یه نفر باید مرتب دگمه پلی رو بزنه حالا فکر کردم شاید بهتر باشه این ویدیو رو روی یه سی دی چند بار ضبط کنم شاید اینجوری آدم کمتر خسته بشه .
۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه
پاریس علاقه زیادی به آب بازی داره از سر صبح که از خواب بلند می شه اولین کلمه ای که می گه آب بازی هست که تازگی ها کلمه حولی که همون حوله هست هم بهش اضافه شده و ما رو برای عوض کردن پوشک دچار مشکل کرده چون هر وقت بهش می گم بریم پوشکت رو عوض کنم می دوه طرف حموم و می گه آب بازی و من گاهی اوقات مجبور می شم پوشکش ور دربیارم و دوش رو بدم دستش تا یه کم بازی کنه که این یک کم گاهی اوقات حدود یک ساعت هم طول می کشه و بعد هم برای بستن پوشک جدید یه تعقیب و گریز طولانی داریم که آدم واقعا از نفس می یافته و خسته می شه تا بالاخره پوشک رو به پاش می بندم که گاهی اوقات این قسمت آخرش با گریه و زاری همراه هست و حتی گاهی اوقات چندین بار پوشک رو از پاش درمی یاره و قایم می شه خلاصه که شدیدا با این پوشک مخالفه نمی دونم اگه جای بچه های بیچاره قدیم بود و اون لاستیکی های پلاستیکی تنگ با یه کنهه ظخیم رو باید پاش می کرد و پاهاش همیشه پرتاول بود چه عکس العملی می خواست نشون بده .
۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه
۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه
۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه
۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه
۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه
الله
این نخستین معنی بود که پدر در غالب کلام در روح من جاری می کرد
و نیست هیچ چیز حقیقی تر و خواستنی تر از آنکه خوده خواستن را در من آفرید
و مادر
کلمات را برایم می گوید و من همه سعی در بازگو کردن
او شادمان و پرصدا
من دستهایم را برهم می کوبم به وجد
همچون او
و آنها می دانند که نمی دانم معنایش را
اما آشنا هستم با شوق و هیاهوی شان
آنگاه که بر زبان می رانم
ماما بابا
اینک این مادرم که سجده بر شکر می زند
آنان به الله شاکرند و من در پی حرکتی
آنان بر دست می کوبند و چشمهاشان
اشک آلود از ذوق و شکر
چه آنکه آنان شاهدند که من
نخستین گام های آغازینم را بر میدارم
و هنوز به عمق جان درک نمی کنم
اما به راه افتاده ام
۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه
پاریس این روزها یاد گرفته با آهنگ تلویزیون دست بزنه و برقصه بدون اینکه تا حالا من یا باباش دست زده باشیم یا رقصیده باشیم انگار حس شادی تو همه بچه ذاتیه .
غذا خوردنش خیلی خوبه البته از اول این جوری نبود اما حدودا دو ماهی می شه که راحت و بی دردسر غذا می خوره و با وجود وزن زیادی که هنگام تولد داشت تا دو ماه پیش وزن گیری خیلی خوب و راضی کننده ای برای من نداشت اما از دوماه گذشته به این ور وزنش خیلی خوب شده ،و شیرمادررو هم که از شب تا صبح دقیقا عین نوزاد سه ماهه می خوره و وقتی هم که از سرکار می یام کارش فقط شیرخوردنه .
پسرم کلمه های زیادی رو یاد گرفته و مرتب تکرار می کنه از قبیل مامان بابا آبه قاقا ددد اد و جالب این جاست که بعضی از این کلمه ها رو صدبار پشت سرهم تکرار میکنه فکر مثلا این جوری داره تمرین می کنه اما جالب تر از همه این ها تکرار کلمه یاالله بود که باعث تعجب من و باباش شد آخه دیشب داشت به شیشه ویترین می کوبید باباش بهش گفت یاالله بیا این ور پاریس توجهی نکرد و به کارش ادامه داد و باباش چندین بار گفت یاالله ،و پاریس هم بعد از شنیدن این کلمه اون رو تکرار کرد نه یه بار چندین بار که باعث خنده ما شد.
۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سهشنبه
۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه
۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه
ما اصلا ماست دوست داروم؟
۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه
اون طور که من شنیدم بچه ها اول چهار دست و پا می رن بعد سعی می کنن بلند شن بایستن اما پسر ما این این مراحل رو وارونه طی کرد و بعد از اینکه سعی کرد بایسته و چند هفته ای این کار رو تکرار کرد الان یک هفته ای میشه که چهار دست و پا حرکت میکنه و همچنین یاد گرفته خودش بلند شه و دو زانو بشینه।
دندون هاش هم که تا هفته پیش پنج تا بود سه تا بالا و دو تا پایین در عرض یک هفته تعدادش به هفت تا رسید یک دندون به دندون های ردیف بالا و یکی به ردیف پایین اضافه شد.
۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سهشنبه
۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه
۱۳۸۸ فروردین ۱۳, پنجشنبه
۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه
۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه
۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه
۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبه
در حال حاضر توصیه های جهانی برای تغذیه شیرخوارن و کودکان خردسال به صورت شروع زود هنگام تغذیه با شیر مادر در طی ساعات اول بعداز تولد، تغذیه انحصاری با شیر مادر به مدت شش ماه و سپس شروع تغذیه با شیر مادر تا دو سال یا بیشتر می باشد. شعار امسال در حقیقت مکمل شعار سال قبل است که در آن به تغذیه انحصاری با شیر مادر به مدت شش ماه(به عنوان بهترین انتخاب(गोल्ड STANDARD))توصیه شده بود، نکته مهم در شعار سال جاری توجه مجدد به تغذیه انحصاری با شیر مادر است که دلیل آن مسلما اهمیت و فواید روز افزون آن می باشد ।تاکید سازمان بهداشت جهانی(WHO)،یونیسف و دیگر انجمن های علمی تغذیه افراد و مدافعین تغذیه با شیر مادر بر تغذیه انحصاری با شیر مادر به مدت شش ماه انجمن اطفال امریکا (AAP)نیز در آخرین بیانیه خود در سال ۲۰۰۴ ذکر نمود که متخصصین اطفال و والدین بایستی از کفایت تغذیه انحصاری با شیر مادر در شش ماه اول عمر برای رشد و نمو شیرخواران آگاهی یابند .
بر همین اساس بود که ما هم تصمیم گرفتیم بهترین گزینه رو برای پاریس انتخاب کنیم و بعد از ۱۸۰ روز بالاخره پاریس غذا خوردن رو سه چهار روزی هست که شروع کرده اما از وقتی چهار ماهش تموم شد وقتی برای کنترل به مرکز بهداشت می بردمش اونا خیلی اصرار داشتن که من غذا دادن رو شروع کنم اما من زیر بار نرفتم که نرفتم نمی دونم چرا اصرار می کردن اما من قاطعانه گفتم تا بچه ام شش ماهش تموم نشه بهش غذا نمی دم این جوری که شد که دست از سرم برداشتم و گذاشتن ما کار خودمون رو بکنیم و منم خوشحال که بهترین انتخاب رو از خودم در وکردم.