۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
با یاد و فهم حضور دوست هویت گرفتیم بالیدیم و هست شدیم و آغاز کردیم تقسیم دردمندیمان را و هنوز تاثر انگاره های عبصناک و مصلحت آلود کسانمان با ما بود که به راه افتادیم در جاده ای پر فراز و نشیب به نام زندگی و نوشتیم در نخستین سطر کتاب زندگی مشترکمان در زمانی که تقویم ها به ما هیجدهمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۸۳ را نشان می دادند. اکنون خداوند یگانه هدیه ای زیبا به ما عطا فرموده که البته در روز ایجاد این بلاگ به دنیا نیامده است و هنوز سه ماه انتظار در پیش داریم.
۳ نظر:
قربون اون شكلات خوردنش.چه ناز داره بوس ميفرسته. خدا حفظش كنه براتون مريم جون. در مورد نى نى دومتون هم متاسفم.مطمئنم همونطورى كه خودت گفتى خواست الهى بوده.
بوسسسسسسسسسسسسس
سلام سلام قربون این نینی ناز و خوشگل بشه خاله سروی زنده باشه و سلامت ببوس روی ماهش رو عزیزم
ای جااااان
ارسال یک نظر