۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
با یاد و فهم حضور دوست هویت گرفتیم بالیدیم و هست شدیم و آغاز کردیم تقسیم دردمندیمان را و هنوز تاثر انگاره های عبصناک و مصلحت آلود کسانمان با ما بود که به راه افتادیم در جاده ای پر فراز و نشیب به نام زندگی و نوشتیم در نخستین سطر کتاب زندگی مشترکمان در زمانی که تقویم ها به ما هیجدهمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۸۳ را نشان می دادند. اکنون خداوند یگانه هدیه ای زیبا به ما عطا فرموده که البته در روز ایجاد این بلاگ به دنیا نیامده است و هنوز سه ماه انتظار در پیش داریم.
۴ نظر:
سلام مریم جان
می بینم که حسابی با دوتا گلت مشغولی.ای بابا گریه چرا؟ ولی خوبه باز پسر گلت ساکتت می کنه.می بینی تورو خدا کار دنیا برعکس شده.مریم جان متاسفانه هیچ کدوم از عکس های وبلاگت قابل رویت نیست ولی نوشته هات خیلی خوبه.
مريمي كجايييييييييييييييي؟
تورو خدا این ویدیو رو چجوری دانود کنم به مامان نشون بدم ؟
آرزو جان این ویدیو تو یوتیوب آپلود شده و از انجایی که شنیدم بوتیوب تو ایران فیلتر شده برای هیچ کس تو ایران باز نمی شه اما سعی میکنم به زودی فرمت ویدیو رو عوض کنم تا برای همه قابل استفاده باشه.
موفق باشید
ارسال یک نظر