۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

پسرم هر روز کارای جدید می کنه از جمله این کارهای جدید جیغ زدنه که حسابی مغز آدمو داغون می کنه و اگه تو بغل نباشه فقط جیغ می زنه وای خدا مغزم داره می ترکه اما اگه بغلش کنی و بیریش بیرون و بتونه همه جارو ببینه اگه چهار ساعت هم تو بغل باشه نفس نمی کشه.عاشق راه رفتنه هنوز نمی تونه بشینه اما اگه دستاشو بگیری به راحتی قدم برمی داره و صداش هم در نمی یاد امروز هم از صبح دیگه یاد گرفته خودشو روی سینه بکشه جلو و سعی می کنه خودشو به چیزهایی که نزدیکشه برسونه و اونارو بذاره دهنش اما پدر منو درآورده به خدا دیگه همین چیز دیگه ای یادم نمی یاد.