۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

پاریس یک سال و نیمه ما به زودی باید با شیرمادر خداحافظی کنه البته من خیلی دوست داشتم که تا دو سالگی بهش شیر بدم اما نشد دیگه همین یک سال ونیم رو هم خدا قبول کنه چون دیگه خیلی شیر دادن بهش سخت شده تقریبا تموم دندون هاش دراومده و فرق چندانی با خون آشام نداره یا قول باباش شیرآشام نداره.

پاریس علاقه زیادی به آب بازی داره از سر صبح که از خواب بلند می شه اولین کلمه ای که می گه آب بازی هست که تازگی ها کلمه حولی که همون حوله هست هم بهش اضافه شده و ما رو برای عوض کردن پوشک دچار مشکل کرده چون هر وقت بهش می گم بریم پوشکت رو عوض کنم می دوه طرف حموم و می گه آب بازی و من گاهی اوقات مجبور می شم پوشکش ور دربیارم و دوش رو بدم دستش تا یه کم بازی کنه که این یک کم گاهی اوقات حدود یک ساعت هم طول می کشه و بعد هم برای بستن پوشک جدید یه تعقیب و گریز طولانی داریم که آدم واقعا از نفس می یافته و خسته می شه تا بالاخره پوشک رو به پاش می بندم که گاهی اوقات این قسمت آخرش با گریه و زاری همراه هست و حتی گاهی اوقات چندین بار پوشک رو از پاش درمی یاره و قایم می شه خلاصه که شدیدا با این پوشک مخالفه نمی دونم اگه جای بچه های بیچاره قدیم بود و اون لاستیکی های پلاستیکی تنگ با یه کنهه ظخیم رو باید پاش می کرد و پاهاش همیشه پرتاول بود چه عکس العملی می خواست نشون بده .