۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه


گلاریس امروز ظهر ساعت دوازده و نیم با وزن سه کیلوودویست گرم و قد چهل و هشت سانتی متربه دنیا اومد و خاطره روز به دنیا امدن پاریس رو برامون زنده کرد پاریس هم دوسال پیش تو همین بیمارستان با وزن چهار کیلو و بیست گرم و قد پنجاه و سه سانت به دنیا امد تقریبا همه مراحل دوباره تکرار شد همه چی برای ما با وجود تکراری بودن تازگی داشت و لذت بخش بود بعضی از ماماها و دکترها رو می شناختیم لحظه ای که گلاریس به دنیا امد و روی سینه ام گذاشتنش باورم نمی شد همه چی یعنی همه دردها در عرض کمتر از یک ثانیه تموم شده و حالا فقط اشک شوق و شادی بود که از چشم من وپدرش جاری بود دلم می خواست اون لحظه پاریس هم پیش ما بود و خانواده چهار نفری ما در این لحظه استثنایی همه کنار هم بودن اما همیشه همه چی کامل نیست حالا دیگه دلم برای دیدن پاریس پرمی کشید و منتظر لحظه ای بودم که پاریس با آبجی خانم روبرو می شد و بارها و بارها این لحظه رو تو ذهنم تداعی کردم .