۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

امشب پسرم به مرحله جدیدی از رشد و تکامل رسید و من و باباش رو سورپریز کرد و بالاخره بعد از مدت ها انتظار بدون از کمک از دیوار و مبل و صندلی ایستاد و قدم برداشت من و باباش که کلی ذوق کرده بودیم براش دست می زدیم و تشویقش می کریدم و خودش هم برای خوددش دست می زد و خوشحالی می کرد و از خوشحالی اینکه تونسته بایسته کف زمین می شست و چهار پنج بار دور در جا می زد و دوباره بلند می شد و ایستادن و قدم برداشتن رو تمرین می کرد امیدوارم به همین زودی ها بتونه به راحتی و با تعادل کامل راه بره .

۱ نظر:

نرجس گفت...

سلام مريم جون ماشاا... به اين گل پسر برا محمد طاها وبلاگ چرست کردم سر بزنى خوشحال ميشم. راستى نى نى دومتون كى بدنيا مياد؟ جنسيتش ؟