۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
با یاد و فهم حضور دوست هویت گرفتیم بالیدیم و هست شدیم و آغاز کردیم تقسیم دردمندیمان را و هنوز تاثر انگاره های عبصناک و مصلحت آلود کسانمان با ما بود که به راه افتادیم در جاده ای پر فراز و نشیب به نام زندگی و نوشتیم در نخستین سطر کتاب زندگی مشترکمان در زمانی که تقویم ها به ما هیجدهمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۸۳ را نشان می دادند. اکنون خداوند یگانه هدیه ای زیبا به ما عطا فرموده که البته در روز ایجاد این بلاگ به دنیا نیامده است و هنوز سه ماه انتظار در پیش داریم.
۴ نظر:
مريم جون بازم كه عكسا نميااااااااااااد!
فاطمه جون من بي تقصيرم نميدونم اشكال چيه
ای بابا پس شما هم مثل مایید.محمد طاها هم خیلی اذیت میکنه
ای بابا شمام که مثل مایید.
چه دختر نازی داری .خیلی شبیه پاریس جونه
ارسال یک نظر